زمستان بی شازده (فاطمه فردی)

Screenshot 2024-02-02 162255
کتابخانه شهید احمد

زمستان بی شازده (فاطمه فردی)

کتاب زمستان بی‌شازده نوشته فاطمه نفری، داستان نوجوانی به نام رضا را به تصویر می‌کشد که در جریان انقلاب دچار تغییر و تحول و انقلابی در درون خود می‌شود. این رمان برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است.

قسمتی از کتاب شامل واگویه‌های رضا شخصیت اصلی داستان است. رضا که بنا به خواست مهندس، دیگر شخصیت داستان می‌خواهد میکروفیلمی را به دست فرد دیگری برساند، از نیروهای ساواک و دستگیر شدن توسط آنان هراس دارد و دلیل واگویه‌هایش نیز این است که تردید دارد این کار را انجام بدهد یا نه. در نهایت رضا با یادآوری لطف‌ها و محبت‌هایی که مهندس در حق او و خواهرش کرده بود از انداختن میکروفیلم در آب‌انبار پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد کاری را که مهندس از او خواسته بود انجام دهد.

برشی از کتاب:

«صدای دادهای مامان که آمد، به خودم آمدم. «رضا… با توام … دو ساعت است آنجا چه غلطی می کنی؟ ناشتایی خورده نخورده رفتی با آن کفتر ها ور می روی؟ بی برو مغازه مش رمضان ببین آقات را پیدا می کنی یا نه؟ پریدم لبه پشت بام و به حیاط نگاه کردم . مامان دست به کمر ایستاده بود و بالا را نگاه می کرد ، گفتم : من نمی روم ! همین دیروز هم به خاطر شما رفتم ، الکی گفت تلفن قطع است ! من دیگر رویم نمی شود بروم ، هر وقت قرضش را دادیم ، می روم و مثل آدم تلفن می کنم ! مامان چادر قهوه ای گل ریزش را بست دور کمرش و جارو را برداشت تا حیاط را جارو بزند.صدایش آرام تر شد.»​

مناسب برای:

رده نوجوان

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید