جلوه‌های رشدیافتگی نوجوان

بی دسته

جلوه‌های رشدیافتگی نوجوان

جلوه‌های رشدیافتگی نوجوان

شکوفایی عقل مهمترین محور رشد و بالندگی در دوره نوجوانی است، طبیعتا به واسطه بلوغ عقلی، جلوه‌های دیگری از رشد و بلوغ در نوجوان شکل می‌گیرد.

  • شناخت جلوه‌های رشدیافتگی موجب می‌شود غایت آنچه از نوجوان انتظار می‌رود به صورت تفصیلی‌تر شناخته شود. این امر هم در ارزیابی رشد و هم در برنامه‌ریزی فعالیت‌های تربیتی برای این دوره، نقش بسزایی خواهد داشت.
  • از مجموعه روایاتی که درباره عقل و تکلیف انسان است و آیاتی که هدایت و ضلالت را مورد بحث قرار داده و انسان را نسبت به گزینش یا عدم گزینش آنها توصیه، توبیخ و یا تشویق می‌کند، می‌توان به توان‌های دیگری که بواسطه شکوفایی عقل در نوجوان فعال می‌شود و جلوه‌های دیگر رشدیافتگی او پی برد.

1. توان شناخت نفع و ضرر حقیقی

از فرد بالغ عاقل انتظار می‌رود، توان شناخت نفع و ضرر خود را داشته باشد. البته این درک در انسان قبل از این دوره نیز فعّال شده است، لیکن در دوره‌های قبل کودک نمی‌تواند نسبت به عواقب و آثار کارها عاقبت‌اندیشی داشته باشد، در حالیکه در این دوره بواسطه بهره‌مندی از عقل، توان تشخیص منفعت‌ها و ضررهای حقیقی و ماندگار را پیدا می‌کند.

2. توانایی عاقبت‌اندیشی و یقین‌مداری

بهره‌مندی از عقل موجب می‌شود که حقیقت ماندگاری و همچنین ثابت بودن توسط انسان درک شود، بدین ترتیب فرد از توان عاقبت‌اندیشی و همچنین شناخت گزاره‌های ثابت و یقینی برخوردار می‌شود. این توان نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری توان‌های معرفتی و شناختی انسان دارد، چنانکه توان شناخت نفع و ضرر حقیقی نیز بواسطه این توان در انسان فعال می‌شود.

3. توانایی داشتن مقاصد بلند در زندگی

هر انسانی برای خود اهداف و مقاصدی در نظر می‌گیرد، چنانکه برخی دستیابی به نتایج زودگذر و متغیّر دنیایی را به عنوان هدف اتخاذ می‌نمایند و همین امر موجب شکست و محرومیت ایشان در هر صورت می‌شود. در این حالی است که انسان عاقل بواسطه درک درستی که از حقایق ماندگار و ثابت عالم دارد، می‌تواند مقاصد و اهداف بلندی فراتر از حیات دنیا را برای زندگی خود برگزیند و برای دستیابی به آن، اقدام نماید.

 

4. قدرت اصلاح و ارتقای تعاریف (معرفت‌افزایی)

بهره‌مندی از عقل این امکان را به انسان می‌دهد که حقایق را شناخته، در آنها غور کرده و دائما این شناخت را در ارتقا دهد. بنابراین کسب معرفت و ارتقای فهم یکی از کاربردهای مهم شکوفایی عقل به شمار می‌رود.

هر انسانی درک خود از حقایق را به صورت تعاریف در درون خود ضبط می‌نماید در مواجهه با موقعیت‌ها و مسائل مختلف به این تعاریف مراجعه می‌کند، بنابراین هر انسانی می‌تواند بواسطه بهره‌مندی از عقل، دائما شناخت خود را نسبت به تعاریف تعمیق داده و آنها را ارتقا دهد. بهره‌مندی از تعالیم وحیانی نقش بسزایی در این امر دارد.

5. درک هست و نیست‌ها در ارتباط با بایدها و نبایدها (حکمت)

هر انسانی در حوزه باورهای خود، حقایقی (هست و نیست‌هایی) را درک می‌کند و در حوزه رفتارها بر اساس اوامری (بایدها و نبایدهایی) عمل می‌کند، در حالیکه ضرورتا ارتباط میان این دو برای او روشن و واضح نیست. از مهمترین ویژگی‌هایی که بواسطه بهره‌مندی از عقل نصیب انسان می‌شود، درک این حقایق و اوامر به صورت توأمان است، بدین ترتیب انسان می‌تواند برای انجام هر امری به شناخت حقایق مرتبط با آن راه پیدا کرده و ضمنا در ازای شناخت هر حقیقتی، به اوامر متناظر با آن که موجب تحقق آن می‌شود، شناخت پیدا کند. طبیعتا این توان عقلانی بواسطه قرار گرفتن در ذیل تعالیم وحیانی به اوج شکوفایی خود می‌رسد، چرا که این نسبت متناظر و هماهنگ به صورت مشخص در کلام خداوند بیان شده است.

6. توان تشخیص درست موقعیت‌ها و شرایط

انسان در ازای مواجهه با هر موقعیت و شرایطی، می‌بایست به تعریفی درست و صواب متناسب با آن موقعیت مراجعه کرده و بر اساس آن عمل و واکنش لازم را انجام دهد. پس از آنکه انسان توان مراجعه به عقل را در خود شکوفا نمود، بدین ترتیب به مرور این امکان را پیدا می‌کند که موقعیت‌ها و شرایط مختلف را بواسطه حقایق و قوانین حقی که می‌شناسد مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و از این منظر به موقعیت‌های موجود نگاه کند، بدین ترتیب بواسطه بهره‌مندی از عقل، توان تشخیص درست موقعیت‌ها در فرد شکوفا می‌شود.

7. استفاده از امکانات و فرصت‌ها به بهترین صورت

هر انسانی با مجموعه‌ای از امکانات و فرصت‌ها در پیرامون خود مواجه است، چگونگی بکارگیری این موارد است که حال اکنون و آینده زندگی انسان را رقم می‌زند. شکوفایی عقل موجب می‌شود که انسان هر موقعیتی را مبتنی بر نگاه خالق و مدبّر عالم مورد استفاده قرار دهد، بدین ترتیب چنین انسانی بهترین و سودمندانه‌ترین استفاده را از فرصت‌های زندگی‌اش خواهد داشت.

8. قدرت برنامه‌ریزی و عزم

بهره‌مندی از عقل از یکسو انسان را از مقاصد بلند حقیقی بهره‌مند ساخته و از سوی دیگر درک درست از موقعیت‌ها و امکانات، و چگونگی بهره‌مندی از آن را به انسان می‌دهد. بدین ترتیب است که انسان عاقل از توان برنامه‌ریزی برای تحقق مقاصد برخوردار می‌شود. این توانمندی‌ها در کنار هم انسان را از قدرت عزم و اراده‌ای در محقق ساختن برنامه‌ها و دستیابی به اهداف برخوردار می‌سازد.

9. توان تصیم‌گیری به تنهایی و در لحظه

خداوند از این دوره به بعد مسئولیت زندگی هر فرد را به عهده خود او گذاشته و به هیچ‌وجه کسی به جای او توبیخ و تنبیه نمی‌شود. این به دلیل اتمام حجتی است که خداوند به واسطه عقل و تشخیص هدایت و ضلالت در او ودیعه گذاشته است. به همین دلیل لازم است فرد توان تصمیم‌گیری به تنهایی را داشته باشد و دست به اقداماتی که برای او خطرناک است، نزند.

10. ورود آگاهانه و مستقل به عرصه اجتماع

بواسطه بهره‌مندی از عقلانیت، فرد این توان را می‌یابد که با مواجهات و ارتباطاتی که در پیرامون خود دارد، برخوردی آگاهانه و همراه با مدیریت و تقوی داشته باشد، بدین ترتیب او می‌تواند در عرصه اجتماع ورود کند، در حالیکه از استقلال لازم در این مورد برخوردار است و این مسئله او را دچار آسیب‌های احتمالی موجود در جامعه، نمی‌کند. برخی از جلوه‌های توانمندی‌های اجتماعی در این دوره را می‌توان در موارد زیر مطالعه کرد[1]:

  • قدرت سفر

سفر کردن در این دوره می‌تواند با تدبیر و برنامه‌ریزی فرد بالغ با انگیزه‌های مختلف علمی،‌ اقتصادی، فرهنگی و موارد دیگر صورت گیرد. طبیعی است فردی که در خود توان برنامه‌ریزی برای سفر با انگیزه‌ای مشخص را می‌بیند به بلوغ عقلی رسیده است. زیرا سفر با خطرهایی همراه است و در نظر گرفتن امنیت آن و از همه مهم‌تر رسیدن به مقاصد در نظر گرفته شده برای آن، نیازمند شکوفایی عقل و بالا رفتن توان ارتباط با دیگران است.

  • قدرت اقتصادی

داشتن قدرت اقتصادی به معنای شناخت دارایی و سرمایه از یک سو و شناخت نیاز از سوی دیگر و تناسب هزینه پرداخت شده برای برطرف شدن نیاز است. همگی موارد فوق نیازمند شکوفایی عقل و شناخت روابط اجتماعی است.

از فرد عاقل بالغ انتظار می‌رود توان ورود به معاملات اقتصادی متناسب با خود را دارا باشد و بیم تلف کردن اموالی که به او سپرده می‌شود نرود. نسبت رشد عقلی با توان اقتصادی را می‌توان در آیاتی مانند نمونه زیر یافت: «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم؛ و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به [سنّ‏] زناشويى برسند پس اگر در ايشان رشد [فكرى‏] يافتيد، اموالشان را به آنان رد كنيد.»[2]

 

  • قدرت دوست‌یابی و مدیریت آن

در این دوره متناسب با تقیداتی که فرد برای خویش دارد، به سوی گروه دوستان متمایل می‌شود. تقیدات حق یا ناحق فرد مانع از پذیرش افرادی با گرایش‌های مخالف است. به همین دلیل اگر گرایش دینی فرد مثبت باشد دوستانی با گرایشات دینی انتخاب می‌کند و اگر گرایش فرد دینی نباشد به سمت دوستان غیر دینی متمایل می‌شود. بنابراین توان تشخیص دوستی‌ها، انتخاب دوستان مناسب و همچنین مدیریت روابط دوستانه نیز از جلوه‌هایی است که بواسطه شکوفایی عقل در فرد ایجاد می‌شود.

  • قدرت مدیریت عواطف و وابستگی‌ها

در این سن وابستگی فرد به والدین کمتر می‌شود، چه اینکه وابستگی‌ها و تعلقات دیگری برای نوجوان پدید می‌آید و او را به خود مشغول می‌سازد. او برای والدین خود شئونات دیگری از نظر جهت‌گیری‌های دینی و اخلاقی قائل می‌شود و آنها را ورای آنکه صرفا والدین خود بداند، سطوح دیگری از ارتباط را با ایشان قائل می‌شود.

با شکوفایی عقل، فرد توان همراهی یا عدم همراهی با والدین را مبتنی بر حجّت الهی پیدا می‌کند و بدین ترتیب است او می‌تواند عواطف و تعلقات خود را به خوبی بر اساس تعاریف حق،  مدیریت نماید.

11. توان امر و نهی به دیگران

بر اساس امر به عبودیت که به هر فرد بالغ عاقل شده (مانند اوامر بسياری در آيات قرآن)، لازم است افراد علاوه بر ترمیم نواقص خود به ترمیم نواقص جامعه و دیگران نیز بپردازند. بنابراین یکی دیگر از توان‌هایی که می‌بایست بواسطه شکوفایی عقل در انسان‌ها فعال شود، توان امر و نهی به دیگران است. این توان ناظر به توانمندی و رشد خود فرد و همچنین ناظر به مقبولیت او در نزد دیگران است، که هر دو مورد وابستگی فراوانی به عقلانیت فرد دارد.

12. تحریک توان جنسیتی و قدرت کنترل و مدیریت آن

رسیدن به این دوره که همراه با بلوغ فکری است، مقارن با بلوغ مسائل غریزی می‌باشد. در این دوره، انتظار می‌رود ضمن آنکه توان جنسی تحریک شده است در عین حال بواسطه شکوفایی عقل، توان خودداری نسبت به این موضوع و همچنین مدیریت صحیح آن در فرد ایجاد شود.

13. توان شناخت دشمن و مقابله با آن

با شناخت هر امر حق و صوابی، می‌بایست اموری که با آن مغایر هستند و همچنین موانعی که امکان پیاده‌سازی آن امور حق را نمی‌دهند نیز شناخته شود، در غیر این صورت فرد علی‌رغم آنکه حق را می‌شناسد، لیکن امکان عمل به آن را پیدا نمی کند. بنابراین یکی از جلوه‌های بهره‌مندی از عقل و همچین رشدیافتگی در دوره نوجوانی، موضوع دشمن‌شناسی است.[3] به همین دلیل برائت از شرک و هر چه که از مظاهر آن است، از شاخصه‌های اساسی برای این دوره است. وابستگی و یا هر گونه ارتباط به چنین بسترهایی، موجب آلودگی فکری و رفتاری فرد می‌شود.[4]

14. هنرمندی با رعایت آداب

ظهور و بروز داشتن و ارتقای جلوه نیکویی و حُسن یکی از ویژگی‌های مهم دوره نوجوانی است. این ویژگی بواسطه شکوفایی عقل، اساس حُسن و زیبایی را بر حق قرار می‌دهد، بدین ترتیب دائما هر کاری را به صورت زیباتر و نیکوتر مطابق آنچه خداوند به آن دستور می‌دهد، انجام می‌دهد. در ساختار الهی، نیکویی هر چیز به آداب و تقوایی است که در آن رعایت شده باشد، لذا بواسطه شکوفایی عقل، انسان آداب‌دان شده و می‌تواند در انجام هر کاری، حتی در مقابله با دشمنی‌ها نیز به داشتن این آداب متصف باشد.


[1] این موارد از مجموعه توصیه‌های جناب لقمان به فرزندشان که در روایات مأثوره آمده استخراج گردیده است.

[2] قسمتی از آیه ششم سوره مبارکه نساء

[3] سوره مبارکه یس، آیات 60و 61؛ سوره مبارکه فاطر،‌ آیات 6 تا 8

[4] سوره مبارکه حج، آیه 36

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید