شکوفایی عقل، اساس رشد در دوره نوجوانی

بی دسته

شکوفایی عقل، اساس رشد در دوره نوجوانی

شکوفایی عقل، اساس رشد در دوره نوجوانی

چنانکه پیشتر گفته شد بزرگ‌ترین رخداد پس از تولد انسان، بلوغ است که با علائمی ظاهر شده و در فکر و جسم و شیوه زندگی فرد به خوبی هویدا می‌شود، این تغییر بزرگ که اختصاص به دوره نوجوانی دارد، و مهمترین شاخصه این دوره به شمار می‌رود. طبیعتا این واقعه به معنای فعال شدن توان‌های مختلف جسمی و فکری در فرد است که او را به صورت مشخص از دوره کودکی متمایز می‌کند و حیات دیگری را در پیش روی او قرار می‌دهد.

  • مهمترین خاصیت بلوغ این است که توان فکری فرد به گونه‌ای تغییر می‌کند که مفهوم نفع و ضرر را به خوبی می‌فهمد و می‌تواند مصادیق آن را در اخلاقیات و روابط جستجو کند و نسبت به آن عکس‌العمل نشان دهد. اگر کسی به این حد از تشخیص نرسیده باشد در واقع بالغ نشده است. حتی در مسائل احکامی نیز چنین فردی با عناوین سفیه یا ضعیف شناخته می‌شود.
  • سفاهت به معنای کم‌خردی یا بی‌خردی، وصفی است که به دلیل اختلال عقلی و ناتوانی در تشخیص مصلحت مادی یا معنوی به فردی که از او انتظار خردورزی می‌رود اطلاق می‌شود. بدین ترتیب دوره بلوغ، دوره شکوفایی عقل و خرد است به نحوی که اگر در فرد این شکوفایی رخ ندهد به سفاهت و یا ضعف شناخته می‌شود.[1]
  • گوهر عقلی که خداوند به انسان عطا کرده به قدری توانمند است که در میان غبارهای متراکم نیز قادر به تشخیص است و حجّت را بر انسان تمام می‌کند، بنابراین کسی نمی‌تواند استضعافی را که در دوران‌های قبلی رشد و یا بواسطه محیط و جامعه بر او عارض شده است بهانه قرار دهد و از طی کردن مسیر فلاح و سعادت بازبماند.
  • انسان در زندگی دائما با مسائل و موقعیت‌هایی روبرو است که می‌بایست نسبت به آنها اقدامی انجام دهد، عاقبت او بر اساس همین مواجهات و اقدامات رقم می‌خورد. سعادت هر انسانی در گرو آن است که قوانین حقیقی عالم را بشناسد و آنها را به عنوان تعاریف در جان خود حفظ نماید تا با مراجعه به آنها در موقعیت‌های مختلف، بتواند به تشخیص درست و تصمیم‌گیری صحیح دست پیدا کند.
  • عقل چشم حقیقت‌بین انسان است که بواسطه آن می‌تواند حقایق عالم و گزاره‌های یقینی را درک کند، او تنها با استفاده از عقل می‌تواند مسائل و نیازهای خود را به قوانین الهی ارجاع دهد، مبتنی بر اوامر خداوند عمل کند و در نتیجه هر کاری را بر اساس حجّت الهی انجام دهد، در این صورت است که تمامی ظرفیت‌های او به نیکوترین شکل شکوفا می‌شود و به زندگی سعادتمندانه و حیات طیّبه دست می‌یابد.
  • بر اساس آنچه گفته شد، اساس رشدیافتگی در دوره نوجوانی را باید در شکوفایی عقل دانست، از این رو است که این دوره را دوره تولد معنوی انسان می‌دانند، دوره‌ای که انسان بواسطه بلوغ عقلی، شایسته دریافت اوامر و نواهی خداوند می‌گردد و در نتیجه بواسطه اختیار و استقلالی که در تصمیم‌گیری‌های خود دارد، ثواب و عقاب نیز برای او معنا پیدا می‌کند.
  • بواسطه همین شکوفایی عقل است که عبودیت و بندگی در دوره نوجوانی شکل گرفته و فرد می‌تواند به توازن و تعادل در زندگی خود دست یابد.
  • قرآن کریم از این تعادل به «إستوی» تعبیر می‌نماید که حاصل چنین بلوغی است و فرد را از علم (معرفت به حقایق و قوانین الهی) و حُکم (شناخت بایدها و نبایدهای خداوند متناسب با شرایط و موقعیت‌ها) بهره‌مند می‌سازد. برخورداری از این توان در گرو رفتار شایسته و نیکوکارانه انسان است.

[1] طبیعتا میزان بهره‌مندی از توان عقل در افراد بواسطه عوامل مختلفی چون سنّ، اقلیم، عملکرد والدین و مربیان در دوره‌های قبلی رشد و همچنین توان ذاتی و شاکله‌ای افراد می‌تواند متفاوت باشد.

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید